پرنیا پرنیا ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

روزمره های من و بچه ها

ده روز اول

چهار ماه اول بعد تولدت خیلی سخت گذشت.. روزهای اول خیلی خیلی سخت دو هفته با هم تو بیمارستان بستری بودیم .. من تو مدت بستریم تو طبقات 3و4و 5 بیمارستان اتیه بستری شدم و تو  ، تو طبقه چهار و ان ای سی یو  بخش میلاد. من هم اول بخش میلاد بودم و بعد  رز و بعد صبا . تو بخش میلاد و صبا اتاق خصوصی داشتم ولی تو بخش رز و به مدت سه روز تو یه اتاق سه تخته بودم.. اتاق بیماران سرطانی! من هم یک زن زائو.. تا مدت ها  کابوس اون شب ها رو  میدیدم ..کابوس درد.. وحشت.. این که دکترم با روی پوشیده میاد به سمتم .. وقتی میرسه نقاب از روی صورتش بر میداره و میخواد بهم حمله کنه . وقتی تو ماشین به سمت مطب دکتر میرفتیم (تا 4 ماه فقط برای...
13 فروردين 1392